پونه دانلود
دانلود رمان جذاب جدید 📚 بدون سانسور pdf
پونه دانلود
دانلود رمان بی رویا از الهه محمدی به صورت رایگان

دانلود رمان بی رویا از الهه محمدی به صورت رایگان رایگان pdf بدون سانسور

از ابروهای گره ی شده ی ستوان نترسید زنمه قربون. مدرکتو بیار کلانتری تحویلش بگیر. روی تشک موتور زد و گفت: بیا پایین خانوم. امیرطاها توی شکم پلیس رفت با موتور میارمش
به ستوان جوان برخورد شانه ی امیرطاها را گرفت و به عقب کشید. انگار هلش داد كنار وايسا.
چشمانش درشت شد و صورتش قرمز از باز و بسته شدن پره ی دماغش فهمید داغ کرده است. دو کلام دیگه رد و بدل میشد معلوم نبود کله ی امیرطاها توی دماغ ستوان باشد. به او اطمینانی نداشت. از روی موتور پایین پرید و گفت:
بریم. ستوان کنار ایستاد و دختر راه افتاد امیرطاها همقدمشان شد کدوم کلانتری؟

از صدای جدی امیرطاها خوشش نیامد و چپ چپ نگاهش کرد دختر را توی ماشین چپاند و در حال نشستن گفت: کلانتری ۱۲۷ نارمک انگشتان شستش را لبه ی جینش انداخت و پشت ماشین گشت ایستاد. اخمهایش را توی هم کشید و غرولند زیر لبش بیشتر شد صد دفعه بهش گفتم دور و ور این کار بی صاحابو خط
بکش یاغیه شده دیگه یاغی پشت موتور پرید و گازش را پُر کرد .

وارد خانه که شد موتور را وسط حیاط انداخت و کلاه کاسکت را کنارش از در آلومینیومی پاگرد داخل رفت پله ها را گرفت و بالا دوید چرتش با شنیدن قدم هایی پرشتاب پاره شد در را باز کرد و توی راه پله ها کله کشید :
طاها! تویی؟ جوابی نشنید. برگشت و چادرش را سر کشید. زانودرد اجازه نمیداد تندتند از پله ها بالا برود. مقابل واحد امیرطاها که رسید در نیمه باز بود از همانجا صدایش کرد طاها کجا بودی تا حالا مادر؟
صدای حرصی امیرطاها را شنید قبرستون. الهی شکر قرآنت خوبه بیای بالا سرم. داخل رفت. تکه های لباس و مجله خوراکی و میوه های نیمه و پلاسیده، پوست تخمه ظروف نیمه پر و بوافتاده روی مبل و میزها چشمش را زد دستی مقابل بینی اش تکاند و بوی نا را پس زد. در حال سر تکان دادن به اتاق خواب رسید و کله کشید دو لنگه ی در کمد دیواری باز بود و کیفی سیاه وسط تخت امیرطاها بینشان نشسته و دورش هم پُر بود از کاغذ. اما هنوز داشت مانند مرغی که زیر پایش را چال میکند، زیر و رویشان میکرد. تند و سرگردان:
چیکار میکنی؟ دنبال چی میگردی؟

  • اشتراک گذاری
خلاصه کتاب
امیرطاها و شیدانه از دوران کودکی دلبسته‌ی یکدیگر بودند، عشقی که با پیوند خویشاوندی‌شان مستحکم‌تر شد. سال‌ها بعد، سرانجام ازدواج کردند و با وجود نارضایتی‌های گاه‌وبیگاه شیدانه، زندگی شیرینی داشتند. امیرطاها برای تأمین نیازهای زندگی و تحقق آرزوهای شیدانه، شغل دومی برگزید، اما حوادث پیش‌بینی‌نشده او را از مسیر امن خارج کرد. از دست دادن شغل، آن‌ها را به تصمیماتی دشوار سوق داد که زندگی‌شان را دگرگون کرد. اکنون، پس از گذشت سال‌ها، دوستان قدیمی شیدانه در محل وعده‌ی گذشته گرد آمده‌اند تا ببینند زندگی چه کسی روی خوش خود را نشان داده است. نگاه‌هایشان بر کسی می‌نشیند که زندگی‌اش را با عشق آغاز کرده بود…
مشخصات کتاب
  • نام کتاب
    بی رویا
  • ژانر
    ,عاشقانه,هیجانی
  • نویسنده
    الهه محمدی
  • ویراستار
    پونه دانلود
  • طراح کاور
    پونه دانلود
  • صفحات
    2834
  • منبع تایپ
    پونه دانلود
اگر نویسنده این کتاب هستید و درخواست حذف آن را دارید
  • گل پونه
  • برچسب ها:
دیگر نوشته های
درباره سایت
پونه دانلود
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " پونه دانلود " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.